شکسته نی/شامل آثار خوشنویسی میر محمدتقی حسینی زیردو

سه شنبه, 22 ارديبهشت 1394

فروردین سال 1363 که قدم به خطّه­ی کردستان گذاشتم همه چیز حکایت از جنگ و ناآرامی می...

ادامه متن...

چهارشنبه, 20 بهمن 1395

ادامه متن...

پنج شنبه, 08 مرداد 1394

عکس های زیر که احتمالا در مسیر زیردو به پیرشمش گرفته شده است توسط جناب آقای امین...

ادامه متن...

شنبه, 09 آبان 1394

این ویدیو ها تجمع عزادارن حسینی روستاهای دوکنارون ،تل کهنه و نسه را در تاسوعا و...

ادامه متن...

روزگار آنقدر کج رفتار و نامهربان است که یکی را عزیز می دارد و دیگری را برحضیض می کشاند . گاه به ناحق پرچمی را به اهتزاز در می آورد و او را از حضیض به اوج می برد ، جاه و مقام می بخشد و پرچم دیگری را به ناحق به زیر می کشد ، به خاک سیاهش می نشاند واسیر دشواریها و پیچ وخمهای دنیا می سازد ، پر و بالش را می شکند و زمین گیرش می سازد . به ناحق کسوت حق می پوشد و همه چیز را با رنگ و بوی حق زیبا جلوه می دهد ، دادخواهان را چنان حلقومشان را می بّرد که دیگر فریادشان شنیده نشود تا جایی که بر خاکستر سرد بنشینند و هیچ ملجاء و مأوایی برای داد خواهی نداشته باشند .

سازها را از کوک می اندازد ، قلمها را می شکند ،حنجره ها را می بّرد ،صداها را خاموش می گرداند ،حرکتهای رهایی بخش را در نطفه می خشکاند و چنان فتنه به پای میدارد که ساده لوحان حرکتش را حق می پندارند و اذهان را چنان مخدوش می سازد که غلطکاریش درباور مردم نمی گنجد تا همچنان بساط بیداد پهن باشد و کاسه لیسان زَمَن از خوان یغمای ظالمان بی بهره نمانند .

به نام داد و وداد بیداد گسترانند و خود را منادی حقیقت معرفی نمایند ، عوام الناس را فریب دهند ، عاقلان و اهل فهم را محکوم محاکم سازند و در پشت میله های زندان نگه دارند تا دیگر رهنمون مردم نباشند و انقلاب و شورشی برپای نگردد ، سفره بیداد خویش راکه حاصل دست رنج پا برهنگان و زحمت کشان است همواره گسترده دارند .

به عناوین مختلف گاهی به نام دفاع از دین ، گاهی به نام مبارزه باظلم و فساد و گاهی به نام دفاع از دمکراسی و آزادی مردم را می فریبند و به چپاول و تاراج خویش ادامه می دهند .

چنان در این کار حرفه ای ومکارانه عمل می کنند که گاهی اهل تفکر و دانش را نیز به زیر یوغ می برند .

آزادی خواهان وحق طلبان را به عنوان اغتشاش و بی نظمی ، نویسندگان را به عنوان نادیده گرفتن حرمت قلم ،خوانندگان و نوازندگان را به نام اشاعه فساد و رذالت و روشنفکران را بنام گمراه کنندگان مردم سرکوب و به بند می کشند تا جامعه را از پویایی و حرکت بیاندازند و سکوت مرگبار که نتیجه اش ایستایی و مرگ جامعه است حاکم سازند ، به توسعه طلبی و تمامیت خواهی خویش ادامه دهند و منافع خود را از دست رنج عوام الناس تامین کنند . زیرا کاملاً بر این امر واقفند که طبقه روشنفکران ، نویسندگان و هنرمندان است که می توانند با روشنگری خویش نقاب از چهره پلید و مردم فریب آنان بردارند ، جامعه را به آگاهی و معرفت برسانند و آنگاه بر ظلم و ستم آنان بشورند .

در اکثر جوامع بشری روشنفکران ، نویسندگان ، هنرمندان و نخبگان از جایگاه رفیعی برخوردارند زیرا در سایه تفکرات و رهنمودهای این گروه ها انقلابها ، حرکتهای رهایی بخش و اصلاحی شکل می گیرد و به سامان می رسد و برعکس در بعضی از جوامع دیوانگان و متحجران با نیرنگ و فریب و با تکیه بر افکار خرافی و بهانه کردن دین به قدرت می رسند خود را متولی مردم می دانند درحالی که از اقتصاد ، هنر ، علم و سیاست چیزی نمی دانند . بر اسب چموش قدرت سوار می شوند و همه چیز را پایمال می کنند از مقدسات گرفته تا اقتصاد ،افکار و بنیانهای علمی و تمدنی . آنان روی نقاط حساس که اعتقادات و باورهای مذهبی است دست می نهند مردم را می فریبندو برمی انگیزند، از جهالت جاهلان بهره می برند ، آنان را سپر بلا می سازند و درسایه جهلشان خام خود را می پزند و بار خود را می بندند. برای آنان جهل مردم بزرگترین قدرت است . وقتی معاویه از عمرعاص می پرسد قوی تر از شمشیر علی سراغ داری جواب می دهد جهل مردم .

درطول تاریخ زر و زور و تزویر سیاستمدارن قدرت طلب و حماقت زاهدان احمق سه فاکتور برای به بند کشیدن مردم و تکیه زدن براریکه قدرت بوده و همین عوامل باعث گردید که علی و فرزندانش را به بی دینی متهم و فجایع صفین و کربلا را خلق کنند .امروزه هم شاهد کشتار و پایمال کردن حقوق مردم بوسیله همین عوامل هستیم که در راس آنها مذهبیون ریاکاری قرار دارند که در پشت نقاب دین چهره خود را پنهان نموده و در میان گندابهای فساد به دنبال مطامع خویشند و بدین طریق مردم را می فریبند و گاه حکم به تکفیر آزاده ای می دهند که فسقشان رابروز داده بنابراین هم چهره دین را خدشه دار می سازند و هم مردم را می آزارند .

کاسبان حرام خواری که امروز سرکیسه را به سوی طرفدارن خود شل کرده اند و با طمطراق و هیئت مذهبی ظاهر می شوندو خلق را می فریبند در حاشیه امنیت قراردارند و هیچ تهدیدی علیه شان صورت نمی گیرد حتی جهت تنویر افکار عمومی نامشان رسانه ای نمی گردد چون پشتشان به جاهای قوی و حساس بند است. قرنها است که به عنوان دفاع از دین و آزادی حقوق جوامع بشری مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته است و زمانی مردم بیدار میگردند که کار از کار گذشته و دیگر درساق پاهایشان قدرت حرکت نیست گوش عوام نیز به نصایح و هشدار روشنگران بدهکار نیست چون مغزشان را به دروغ و نیرنگ شسته اند و باورهای مذهبی شان را مصادره کرده اند .

آنان با عقاید و باورهای مردم آن می کنند که اسلافشان ، امویان ، عباسیان و زبیریان باآل علی کردند .

تفکرات زلال و شفاف مردم را به سوی گندابها می کشانند و از حق روی گردان می سازند آنان را چنان گرفتار کورخواندن می سازند. که نمی توانند بی عدالتی های آنان را ببینند افسوس که کسانی به استقبال این کور خواندنها می روند و شادی می کنند و نمی دانند که چه فساد و تباهی به بار می آورد .

تا جایی که به خاطر توسعه طلبی و منافع سیاست مداران کره زمین را به خاک و خون می کشند اما هنر که روح لطافت و زیبایی را در جان آدمی می دمد حرام می دانند و از ارزش می اندازند .

امروزه شاهدیم که امور کاذب پر رونق و کذابان عزیزند و بر اوج. ولی امور شریف که از نظر اقتصادی و فرهنگی باعث رشد و تعالی جامعه است کساد و ورشکسته .

آنان که خود راپاک دست و بلند گوهای تبلیغاتیشان پیوسته بر علیه پلیدی و پولشویی می نالند خود سرانجام ناپاک دست و پولشوی از آب درمی آیند غافل از اینکه استقلال این مملکت خون بهای جوانان شهیدی است که در جای جای این سر زمین خون گرمشان بر زمین ریخته است .

اما متاسفانه هنر خوار و حاصلش حرام و جرم محسوب می گردد نمونه بارز آن هنرمند نامی و پیشکسوت ارجمند به نام فرهنگ شریف که نامی است آشنا برای اهالی هنر بخصوص دوستداران و طرفدارن موسیقی که سالهاست گوش دل به نغمه های دل انگیز سازش سپرده اند .

فرهنگ شریف هنرمند شریفی است که سالهاست با سازش هم آغوش و مهرش را چون فرزندی دلبند به دل داشت و با بوسه انگشتانش بر سیمهای آن نواهای دل انگیز و لای لایی های مادرانه خلق می نمودباید به خاطر درمانش دلارامش را از دل براند ( سازش را بفروشد ) .

شریفی که سالها با سازش ، بازیباییهای هنرش و با نغمه های دل انگیزش به مردم کشورش خدمت نمود جا دارد غریبانه بنالد که چرا چون لاله خونین دل نباشم .

در عجبم که چرا آنهایی که با اختلاس و به باد دادن سرمایه های ملی همچنان عزیزند و پرچم اقتدار و منزلتشان در اهتزاز است اما انگشتانی که قلم را به رقص می آورد و صحیفه های زرین می نگارد ، آنانی که بر ظلم و ریا و مردم فریبی فریاد می زنند و یا پنجه هایی که با بوسه بر سیمهای ساز نغمه های دل انگیز می آفرینندو فرهنگ و هنر این دیار را بارور می سازند از هیچ حمایتی برخوردار نیستند .

نمونه بارز آن معلمان و هنرمندان می باشند. معلمانی که منشاء علم و هنرند از هیچ شأن و منزلتی در جامعه برخوردار نیستند خصوصاً زمانی که بازنشسته می گردند به آنان مانند اشیاء تاریخ مصرف گذشته و مهره های سوخته می نگرند غافل از اینکه همین ها بودند که به فرزندان این آب و خاک علم وادب و هنر آموختندو فخر و مباهات مملکت مدیون آنهاست ولی متاسفانه صدای مظلومیت و دادخواهی آنان به گوش کسی نمی رسدو همین امر سبب شده که انگیزه آموزش و آموختن

ر نگ و بوی خود را از دست دهد.

هنرمندی که سالها در عرصه فرهنگ و هنر خاک خورده و قطعاتی زیبا و دل انگیز به یاد وطن خویش ساخته و با سازش هماهنگ ملتش غریبانه نالیده ، حماسه ساخته و در مبارزه با بد خواهان ملت و میهنش قامت برافراشته برای رهایی از بیماری باید به فروش سازش مبادرت کند .

هنرمندانی که گاه با قلم ،گاه با خطابه و گاه با ساز ،حماسه ها آفریدند و روح مبارزه و حق طلبی را در کالبد انسانها دمیدند از یاد رفته و غریب اند .

اگر چه انگشتان خوشنویس روزی زیر خاک می پوسند یا حنجرهای خوش الحان و آتشین خاموش می گردند ، سازها از کوک می افتند اما آثار جاویدانشان که میراثهای فرهنگ این دیارند بلندگوهای دادخواهی آنان محسوب می گردد و فریادشان در گوش انسانهاپیوسته طنین انداز است .

آنهایی که خامشان با آتش سوزان سینه امثال شریفها پخته شده گذشته را به فراموشی می سپارند و از ترس اینکه مبادا تکفیر شوند و مقام و منافعشان به خطر افتد کورانه یاران قدیم رااز یاد می برند و چون مگسان دور شیرینی به ثناگویی و تملق صاحب منصبان و زمامداران می پردازند و همچنان به کاسه لیسی و تملق گویی خویش ادامه می دهند .

میر محمد تقی حسینی زیر دو

تاریخ : 17/04/1394

درباره

اين مجموعه شامل بخشي از اشعار وترانه هاي مير محمدتقي حسيني زيردو است

ياد يار

 

ياد يار  شامل چند قطعه زيبا از آثار قدسي مرحوم استاد سيد امرالله حسيني است



 


 

صفحه ما در فیس بوک

آخرين اشعار

یاد باد

  روزگاران قدیمم یاد باد دوستان همنشینم یاد باد اسب چوبی می دواندیم روزها شادمان اندر صحاری یاد باد      

ولایت علی (ع)

ولایت نخل سبز دین احمد بهین میراث اندر دین محمد   همیشه سبز و شادان برگ و بارش جهان ایمن به زیر سایه سارش  ...

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش

  پیرمردی عابد و برگشته بخت از سکوت خانه شد بیمار سخت زن به مانندش روانی خسته داشت چون درون خانه فرزندی نداشت

نغمه ی غم

به یاد میر و سالار ایل مان مرحوم حاج سید محمد باقر حسینی: باغبان چون رفت، برگ گل بمرد شاخه هایش ازغم واندوه...

نازنین

كاش در فصل بهارت نازنين بينم از ناز ونشاطت نازنين با نسيم صبحگاهان مي رسد بوي زلف مشك بيزت نازنين سرو آزاد...

مهين ميهن

تو اي خاك ايران پر از لاله اي پراز خون مردان آزاده اي تو از ترك وتاتار وتيموريان زچنگيز وافغان وازبعثيان ...

ممسنی و رستم

  نویسم شمه ای از سرزمینش ز نورآباد و کوه شانشینش   زصحراهای حاصلخیز این خاک زعالیوند و ملک گچگرانش   سراسر...

مرثیه ای برای ایل

  تیره ابری خسته از اقصای دور با عبور از تپه ها و دشت ها بر فراز کوه دَلو آمد فرود در نوردید دشتهای دَلو را   دشت...

ما باین دم بریده می رویم

  روبهی بیچاره و برگشته بخت روز و شب آواره از اوضاع سخت   از فشار زندگی آمد ستوه قصد هجرت کرد از دشتی به کوه   در...

کوه دول

كوه دول1،اي رنج ديده ،پاي در بند سينه پرخون از ستم هاي زمانه يادگار سال هاي تلخ كامي ملجاءِ مظلوم هاي زخم...

کهنه تفنگچی

  وَ مِنِ حونَه نَخوس کُهنه تفنگچی دَ وَری اَو گذشتِه وَ سَرُم وَ نَفَس اُفتامِ دَ وَری   کِل بِزن تا کِه صِداش...

کباب

    بویِ تِرز اوُمَد و بعضی کَپِشوُن اُو اُفتا هَم یَهَو هَمهَمَه وابی مِنِ دِه چَو اُفتا   هَمَه جَمِن سَرِ...